پدر نمونه و سرکوبگر

یک پدر نمونه و همسری مهربان رو تصور کنید که با مهربونی بچه هاش رو میبوسه و شب بخیر میگه، شش صبح از خواب بیدار میشه و احتمالا نمازش رو می خونه! و دور سفره با زن و بچه اش صبحانه میخوره...
از خانمش لیست خرید میگیره و از خونه میزنه بیرون، بچه هاش رو هم باید برسونه مدرسه، توی راه مثل یک پدر مهربان با بچه هاش خوش و بش می‌کنه و با بوسه و بغل دم مدرسه پیاده شون میکنه و میره سر کار....
ساعت ورودش رو ثبت میکنه، با همکاراش خوش و بش میکنه و خوشحال و خندان با هم سوار ماشین میشن تا به ماموریت آن روزشان برسند، تو راه جوک میگن و میخندن و با هم گپ میزنن...
به محل مأموریتشان که میرسن با تجهیزاتی از جمله باتوم و شوکر و گاز اشک آور پیاده میشن و شروع میکنن به کتک زدن مردم! از درویش و کارگر و معلم و دانشجو گرفته تا سپرده گذار و معترضین به انباشت زباله و روستاییان مبتلا به ایدز و غیره... هیچ فرقی هم براشون نمیکنه که کتک خور چه کسی باشه، این افراد شغلشون كتک زدن و سرکوب مردم عادی است یعنی حقوق می‌گیرند تا مردم معترض رو سرکوب کنند...!!!

واقعا این چه شغل مزخرفیست؟! این چه نانی ست که به خون آغشته و با آهن و نفرین برای خانواده میبرند؟!



نظرات