شهید دفاع حرمین

Han är min systerson, som sändes av den iranska regeringen och dödades i kriget i syrien...😢😔 hjärn tvättning
اين عكس پسر خواهرمه كه چند روز پيش در سوريه كشته شده!😢 علیرضا بیات فرزند فاطمه و حسن. اونها تو کرمانشاه نزدیک خونه ما زندگی میکردن(خیابان شیرین)، پدرم مدیرعامل شرکت تعاونی کشمیر بود و وضع مالیش خوب بود، به کمک پدرم حسن آقا تاکسی خرید و شد راننده تاکسی. دو دختر داشتن به اسم سمیه و سمانه، علیرضا هنوز به دنیا نیومده بود. مشکل و دعوا که داشتن مثل همه زن و شوهرا! اما در کل زندگیشون برقرار بود... بعد از مرگ مادرم در سال 1365 تو بمبارون کرمانشاه، خانواده گلستانی از هم پاشید، درست مثل ساختمانی چند طبقه که اگه ستونهاش رو برداری فرو میریزه، خانواده هم بدون مادر فرو ریخت. جسد تکه پاره مادر و جراحتهای پدر، شوک خیلی بزرگ و وحشتناکی بود برای ما بچه ها، تصاویری که هنوز هم کابوس شبانه ماهاست. خواهرم که خیلی به مادرم وابسته بود زندگیش به سرعت از هم پاشید! چنان به سرعت این اتفاق افتاد که، چند روز یا چند هفته بعد از تولد علیرضا، فاطمه و حسن از هم طلاق گرفتن... علیرضا فرزند طلاق و به نظر من یه جورائی قربانی جنگ بود، جوانى سختى كشيده كه به قول خودش، به اهل بيت ارادت داشت و اهل هيئت و عزادارى و حسين حسين كردن بود! از اين جوانهاى مذهب زده و محبوس در ايران كم نداريم، كسانى كه با يك ساعت روزه خوندن مغزشون شسته ميشه. تا جائى كه حاضرن برن سوريه و به اسم دفاع از حرمين بجنگن و كشته بشن...