جوون بیست و هفت ساله افغانی و نان آور خونه رو توی کابل میدزدند، آدم رباها غریبه نبودند، مردمی از همون آب و خاک، همین برادران افغانی که به اسم دین و جهاد و مبارزه سالهاست خون برادران و خواهران تنی خودشون رو میریزند و به اینکار افتخار هم میکنند... آدم رباها چند روز بعد جوون بیست و هفت ساله رو تکه تکه میکنند و میریزند توی گونی، و گونی میبرن میگذارن جلوی خونه پدر و مادر اون جوون...
واقعا یه حالی شدم، سرم داغ شد و قلبم تیر کشید، از شدت تاثر گریه م گرفت، گریه برای اون مادر بیچاره که وقتی در گونی رو باز میکنه تا ببینه چی توشه، اولین چیزی که به چشمش میخوره، سر بریده بچه ش بوده... گریه میکنم به خاطر مردمی که اسیر جهل و نادانی شدند و برادران خواهرا خودشون رو با بیرحمی تمام میکشند...
گزارش بی بی سی از وضعیت پناهجویان در ترکیه
واقعا یه حالی شدم، سرم داغ شد و قلبم تیر کشید، از شدت تاثر گریه م گرفت، گریه برای اون مادر بیچاره که وقتی در گونی رو باز میکنه تا ببینه چی توشه، اولین چیزی که به چشمش میخوره، سر بریده بچه ش بوده... گریه میکنم به خاطر مردمی که اسیر جهل و نادانی شدند و برادران خواهرا خودشون رو با بیرحمی تمام میکشند...
گزارش بی بی سی از وضعیت پناهجویان در ترکیه
نظرات
ارسال یک نظر
با نظرات خود ما را در بهبود مطالب یاری کنید