جوک امام خمینی در مورد خانواده شهید

اولش که این خبر رو تو خودنویس دیدم خیلی شوکه شدم، به خودم امید دادم، گفتم این کار نیک آهنگ خودمونه که پیرو همون مکالماتی که طبق قوانین آمریکا و کانادا اشکالی نداشت و پخش کرد، احتمالا این بار قوانین یک کشور دیگه رو ملاک قرار داده و همچین داستانی سروده. اما دیدم اصل این موضوع از طرف مسیح مطرح شده و خب البته مسیح هم دشمن شماره یک نظام و خصوصا آخوندهاست که به قول حکومت نمیشه بهش اعتماد کرد. در هر حال ضربه اصلی به پیکر بی جان و رنجور خانواده شهید خورده.
اگه واقعا این داستان رو برای خراب کردن خمینی و نظام درست کردند، به عنوان یک خانواده شهید باید بگم که این روش روش خوبی برای خراب کردن نظام نیست، با این کار به زنان و مردانی توهین میکنید که مال و جان و ناموسشان را برای دفاع از ایران گذاشتند.
اگه واقعا این داستان صحت داشته باشه و این خانم چشم قشنگ(نعیمه اشراقی) این کامنت رو گذاشته باشه چی؟ اگه واقعا بین خمینی و نوه اش این جک رد و بدل میشده چی!؟ فکرش رو بکنید: ما تو کشت و کشتار و آتشی که خمینی روشن کرده و اونها مشغول جک گفتن در مورد مادران ما ...! اونوقت به عنوان یک خانواده شهید همه باورهام فرو میریزه، مذهب، وطن، ایران، خاک، ناموس. تمام چیزهائی که برای من ارزش بوده برای آنها مایه طنز بوده، تمام ارزشهای ملی و مذهبی که به خاطرشون جنگیدم و خانواده ام رو از دست دادم نابود میشه. در اینصورت نمیدونم واقعا چی باید بگم به نعیمه اشراقی و اون پدربزرگ مقدسش. هرچند میدانستم که حضرت امام ره به ریش همه مردم میخندید، اون همه ملت رو بازیچه قدرت طلبی خودش کرد.

نظرات