صادق چوبک با آخوند قبل از انقلاب و تحلیل و اباحه

احمد آقا:
همین یکی کم بود، زیر پای این پسره لوس و نُنُر هم خوابیدی؟ خاک بر سرت، اگه دیگه تف تو روت انداختم از خودت کمترم. دیگه آدم تو این خراب شده قحط بود؟ حالا بیا راسش رو بگو، خودمونیم، این چه معنی داره که تو این زن بدبخت رو مایه دس خودت کردی و مث آفتابه، او رو به این و اون کرایه میدی و با چند تا جمله عربی باصطلاح خودت حلالش میکنی؟
آخوند(آشیخ محمود):
آخه تو چرا اینقدر پر مدعا و نافهمی؟ در بیان نکاح متعه بدان که مشروع بودن متعه پیش فرقه ناجیه اثنی عشریه اجماعی ست و مشروعیت آن بنص قرآن و احادیث موافق و مخالف ثابت است، خلاقا للمخالفین چه ایشان میگویند که مشروع بودن آن نسخ نشده و احادیثی که در باب نسخ نشدن آیه کریمه قرآنیه نقل کرده اند همه معارض یکدیگرند...
احمد آقا:
آخوند دور ورداشتی، من نگفتم منبر برو، خودت رو خلاص کن بگو گوشتی به گوشتی میخوره و آبگوشتی هم نصیب ما میشه، خب این چه فرقی داره با کاری که اون مردی میکنه که میره محله مردسون(فاحشه خانه شیراز) میگه بی بی ما همش یه قرون داریم، اگه میشه بیایم تو؟
آشیخ محمود:
ای نادان دستگاه خدا را به بازی میگیری، چراغی را که ایزد برفروزد، هر آنکس پف کند ریشش بسوزد. خداوند فرموده است زن برای تمتع است، مثل گوسفندی که سر میبری گوشتش را میخوری، زن هم برای تمتع است. والله که قتلت واجب است، اگر صدر اسلام بود سنگسارت میکردند. برو یک نان بخور و صد تا نان صدقه کن که زنده ای. شما درس خوانده های این سال و زمانه همه کافر و مشرکید. فُکل هم میزنید و کونتان را با کلوخ پاک میکنید و خیال میکنید همه اش این دنیاست، فردا چنان در جواب خدا بمانی که جدّت را یاد کنی. خیال کرده ای.
احمد آقا:
قربان آن ریش محرابی ت بشم، آخه این کار که با جاکشی فرقی نداره که، این زنکه بدبخت رو هر روز زیر پای نره خری میندازی و از قِبَلِش استفاده میکنی. مگه دیگه کار تو دنیا قحط شده؟
آشیخ محمود:
ای ملعون سفیه تو خیال کرده ای من فقط کارم حکاکی است؟ هیچکس در شرح مسائل شرعیه بپای داعی نمیرسد. این حقیر را که ملاحظه میکنی در نجف اشرف در محضر مراجع تقلید و علمای بزرگواری که تو گه، تو شکم آنها هم نمیشوی سالهای دراز دود چراغ خورده و استخوان خرد کرده ام. امام صادق علیه السلام فرمود مستحب است سعی نمودن در امر ازدواج و شفاعت کردن و طرفین را راضی نمودن. حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمود افضل شفاعات، شفاعت بین دو فرد است در نکاح تا خدا جمع کند بین دو نفر. از رسول خدا روایت است کسی که در ترویج بین دو نفرمومن کاری کند که میان آنها جمع شود، خدا ترویج نماید بر او هزار زن از حورالعین که هر زنی در قصری از دُرّ و یاقوت و به هر قدمی که گذاشته و به هر کلمه ای که در این عمل تکلم نموده ثواب عبادت یک سال که شبها را به قیام و روزها را به صیام مواظبت نموده به او دهند.
احمد آقا:
یواش باش. پیاده شو با هم بریم، نگفتم منبر نرو؟ حالا بگو ببینم این هندی که گوهر رو بش دادی از کجا فهمیدی که ختنه کرده س؟
آشیخ محمود:
ای ملعون، آنکس که مسلمان است نور اسلام از ناسیه اش نُتُق میکشد. تعجب میکنی او را از چه رو شناختم؟ کار من تشخیص کفر و دین است. ای ساده لوح چه لازم است ببینم که ختنه کرده باشد. قولو لااله الاالله تفلحو. اما بیا پسر جان، ما نباید با هم دشمن باشیم. با اینکه بمن اسناد جاکشی میدهی خداوند خودش ترا هدایت کند. دنیا ارزش این حرفها را ندارد. نه تو در گور من میخوابی نه من در گور تو، راستش را بخواهی این راه معاش من است و آنرا راه معاش حلالی تشخیص داده ام.
احمد آقا:
خیلی خب ما با هم دوستیم، اگه نباشیم چکار کنیم. روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد. حالا اگه فردا رفتی پیش این مردکه هندی، به گوهر بگو بیادش سری به خونه و زندگیش بزنه که این زنکه افلیج رو داره گُه میگیره. ضمنا آخوند مواظب باش به مال مفت هم که رسیدی تا خرخره ات نخوری که خدانکرده نفله بشی. راستی آخوند حالا که گفتی مسئله گفتن میدونی، من یه مسئله دارم برام بگو. اباحه و تحلیل چیه؟ بگو و داخل ثواب بشو
آشیخ محمود:
والله نمازم دیر شده، آفتاب هم غروب دارد میکند. باشد برای وقت دیگر. هر چند میدانم که محّرک تو در این سوال چیست. خر عیسی گرش به مکه برند، چون بیاید هنوز خر باشد. ابوجهل ملعون هم مثل تو بود و رسول خدا نتوانست براه راست دلالتش کند.
احمد آقا:
تا نپرسیدم تحلیل و اباحه چیه ولش نکردم. میخواس از دسّم در بره. بش گفتم تا نگی ولت نمیکنم، تو مدرسه ما یه شاگرد فضولی هسّ که تو مدرسه خان حجره داره و سر درس شرعیات همش از منِ بدبخت مسئله میپرسه، ازم پرسید اباحه و تحلیل چیه و من هم میخوام جواب اونو بدونم. اما دروغ میگفتم، خودم میدونسّم چه کثافتیه. میدیدم در عالمِ آخوندیش بازم خجالت میکشه اقرار کنه تو قرن بیستم بازم از این گند و کثافتها رواج داره. گفت: اباحه و تحلیل چنان است که شخصی به دیگری، دخول کردن کنیز خود را حلال کند و این قسم از خواص فرقه ناجیه اثنی عشریه است، چه بمجرد گفتن صاحبش که دخول کردن او را بر تو حلال کردم حلال میشود و تعیین مدت نیز شرط نیست و کنیز بمحض خریدن و مالک شدن و یا به اباحت گرفتن دخول، به او جایز میشود هرچند کنیزی فاجره باشد یا در نتیجه زنا بهم رسیده باشد... سرم داغ شد، میخواستم تف تو روش بندازم، اما او چه تقصیری داشت؟
سنگ صبور- صادق چوبک 

توضیح: در شریعت مقدّس برای حلال شدن برخی امور، اسبابی قرار داده شده است که انسان با ایجاد آنها، آن چیز را بر خود حلال می‏گرداند که مباحث و موضوعات فراوانی را شامل میشود. مولا می‏تواند جهت آمیزش یا سایر استمتاعات، کنیز خود را برای دیگری حلال کند. به مولا مُحَلِّل و به کنیز مُحلَّلَه گفته می‏شود.


نظرات