نسل کشی در ایران


"نسل کشی"
از مرگ گروهی راهیان نور تا سوختن گروهی نسل آینده

گوئی نابودی این نسل به عنوان یک هدف در دولت جمهوری اسلامی برنامه ریزی شده و ما مردم هم داریم عادت میکنیم به مرگهای دسته جمعی...

اصطلاح "genocide" (نسل كشی) تا پیش از سال ١٩٤٤ وجود نداشت. این اصطلاح بسیار خاص به جنایات خشونت باری اطلاق می گردد که علیه یک گروه به قصد نابودی آن صورت می گیرد.
تعریف سازمان ملل از نسل کشی بر چند ویژگی اساسی تاکید دارد :
۱) کشتن تعدادی از یک گروه خاص
۲)واردنمودن صدمات جسمی و روحی شدید به اعضای آن گروه
۳) تخریب عمدی شرایط زندگی آن گروه برای از بین بردن همه یا بخشی از آن گروه انسانی
۴) تحمیل تدابیری برای ممانعت از زاد و ولد در میان آن گروه
۵) انتقال اجباری کودکان آن گروه به گروهی دیگر .

آلن وایت هورن
استاد علوم سیاسی در دانشکده نظامی - سلطنتی کانادا میگوید:
یکی از ابعاد محوری جرم نسل‌کشی ماهیت گروهی قربانیان آن است. یک ویژگی اصلی نسل‌کشی این است که این پدیده مجموع صرف میلیون‌ها انسان کشته شده نمی‌باشد . نسل کشی توالی و هدفی بدخواهانه را نشان می‌دهد که در طی آن یک گروه انسانی شناسایی شده و مورد هدف قرار می‌گیرد . اعضای این گروه به طور فزاینده‌ای مورد ارعاب قرار می‌گیرند، محاکمه می‌شوند از اموال و دارایی‌های خود محروم گشته ،‌ اذیت و آزار می‌شوند، از خانه و کاشانه آبا و اجدادی خود رانده می‌شوند و در نهایت در مسیر قتل عام قرار می‌گیرند.

تاریخ نشان می‌دهد که گروه های ملی چگونه به راحتی می‌توانند به قربانی تبدیل شوند . این گروهها بویژه آنهایی که اقلیت خاصی هستند اغلب به عنوان انسان‌هایی پست ترسیم شده و حتی در میان جامعه خود به عنوان بیگانه قلمداد می‌گردند، هرچه که ریشه‌های اهریمنی نسل‌کشی بیشتر پا بگیرد قربانیان آن به عنوان تهدیه بزرگ برای کشور خود پنداشته می‌شوند و در نهایت به خاطر رفتارهای فعلی و آتی خیالین مورد هدف و مجازات قرار می‌گیرند .
قربانیان نسل‌کشی به واسطه حمله‌ای ناگهانی صدمه می‌بینند و این افراد هیچ گاه مثل سابق نخواهند شد چرا که برای همیشه تغییر یافته‌اند. تحقیر، بی‌آبرویی، رنج و درد ، خشونت ، مرگ شمار زیادی از خویشاوندان و آوارگی قهری ،‌لطمات زیادی به این افراد وارد می‌سازد.

این قربانیان برای روزهای بهتر به گذشته‌های خود نگاه می‌کنند ولی از سوی دیگر مجبورند به جستجوی دردناک و علی‌الظاهر پایان ناپذیر عدالت نیز روی آورند. آنان همچنین از بی‌تفاوتی و کندی سیستم‌های حقوقی ناامید می‌شوند. آنان با انکارهای مستمر مرتکبان نسل‌کشی مواجه گشته و از پیشنهادهای خیرخواهانه دیگران مبنی بر ساختن با زندگی‌شان دلسرد می‌گردند .
قربانیان نسل‌کشی به گونه‌ای رنج می‌برند که دیگران به هیچ وجه از نظر عقلی، احساسی یا اخلاقی نمی‌توانند به طور کامل حال آنان را بفهمند... بهنام گلستانی



نظرات