✔️سال حمایت از نخبگان ایرانی؟
چند روز پیش کاوه مدنی که یکی از دانشمندان مطرح دنیا در زمینه محیط زیست و از بازماندگان بازداشت و قتل فعالان محیط زیست است از ایران گریخت!
چرا؟! چون اگر در ایران میماند دیر یا زود مانند بقیه فعالان محیط زیست بازداشت و خودکشی داده میشد و سرنوشتی مانند کاووس سیدامامی پیدا میکرد. سیاست فرار مغزها یا در واقع بیرون راندن نخبگان از سال ۵۷ توسط خمینی اجرا شده و همچنان ادامه دارد...
بخشی از خاطرات حسین آخانی استاد دانشگاه تهران که در روزنامه شرق چاپ شده را بخوانید:
١. سال ١٣٧٢ من در مؤسسه گوته آلمان در شهر گوتینگن، زبان آلمانی میآموختم. معلم زبان از همه سؤال کرد: نظرتان درباره آلمان چیست؟ هرکس چیزی میگفت. یکی گفت مردمی سختکوش، دیگری گفت کشوری نژادپرست؛ اما یک فرانسوی جمله قشنگی گفت، او با زبان دستوپاشکستهاش گفت: «ما در فرانسه معتقدیم آنچه آلمانی است، خوب است و کیفیت دارد». او با نشان دادن کتاب واژهنامه گفت: «وقتی روی این کتاب نوشته باشد Made in Germany همه مطمئن هستند که این بهترین است».
٢. چند سالی که من در آلمان دوران تحصیل دکترا را میگذراندم، شاهد اتفاقات خوب و بد زیادی بودم. یادم میآید یک بار دانشآموزان و خانوادههایشان اعتصاب کرده و در خیابانها تظاهرات راه انداخته بودند. آنها به افت کیفیت آموزش در مدارس معترض بودند و میگفتند معلمان ما باید ساعات زیادی درس بدهند و بههمیندلیل کیفیت آموزش در مدارس پایین آمده است. آنها خواهان استخدام معلمان بیشتر و جوانتر بودند. به رادیو گوش میدادم، خانمی میگفت: «ما در آلمان نفت نداریم، معدن طلا نداریم، تنها سرمایه ما علم و آموزش ماست. اگر علم ما افت کند، اقتصادمان فرومیریزد».
٣. من دوره دکترایم را در سال ١٣٧٧ با بورس سرویس تبادلات دانشگاهی آلمان تمام کردم. نه مشکل سربازی داشتم و نه تعهدی به جایی. وقتی من با چند فارغالتحصیل دیگر برای گرفتن مدرکمان نزد خانم پروفسور «کاومن»، رئیس دانشکده رفته بودیم، ایشان از همه ما سؤال مشترکی پرسیدند: برنامه شما برای بعد چیست؟ گفتم من بلیت گرفتهام و ٤٨ ساعت دیگر به ایران برمیگردم. او از پاسخ من سخت تعجب کرد و پرسید که آیا تصمیم من درست است؟ من برایش توضیح دادم که «من به ساختن وطنم اعتقاد دارم. مهمترین درسی که من از چهارسالونیم اقامت در آلمان آموخته بودم، وطندوستی شما آلمانیهاست». الان ٢٠ سال است به ایران آمدهام. معلمی کردهام و برای شناخت سرزمینم آنچه در توان داشتم، انجام دادهام. خوبی و بدیاش را نمیدانم، معتقدم تاریخ آن را ارزیابی خواهد کرد. داستان تلخیهایی که بر من گذشته مثنوی ٧٠ من کاغذ است، اما همچنان بر انتخاب خود هستم. تلخترین اتفاق این ٢٠ سال برای من این بود که وقتی میبینم بهترین تربیتشدههای ما یکییکی رفتن را بر ماندن در ایران ترجیح میدهند، بدون اغراق اشک میریزم، چون میدانم ایران را باید ایرانی بسازد و رفتن هر ایرانی متخصص یعنی ازدستدادن سرمایهای بزرگ که با هیچ عدد و رقمی جبران نمیشود.
٤. امسال سال حمایت از کالای ایرانی نام گرفته، نامی که بحق شایسته است و شکی هم نیست که اگر ما از کالای ایرانی که با دستها و بازوان ایرانی ساخته شده است، حمایت نکنیم، هرگز ایران بر شانههای مردمانش سرپا نخواهد ماند...
سال-حمایت-از-نخبگان-ایرانی؟
نظرات
ارسال یک نظر
با نظرات خود ما را در بهبود مطالب یاری کنید